هیپنوتیزم

تبلیغات

هیپنوتیزم

هیپنوتیزم چیست؟

دكتر نيگل ر . وينتر معتقد است : هيپنوتيزم يك حالت ريلاكس شدن عميق شبيه خواب است ولي خواب نيست ، زيرا هوشياري بيمار كاهش نمي يابد .
در جاي ديگر دكتر ريچارد شروت ميگويد :هيپنوتيزم ايجاد نوعي تغيير حال و آگاهي از طريق تحريك سيستم عصبي سمپاتيك و پاراسمپاتيك است . تمام هيپنوتيزم ها ، ( خود هيپنوتيزم ) هستند .
دكتر رافايل رودز ميگويد : هيپنوتيزم راهي علمي براي كنترل روان آدمي است . چراغي است كه با كمك آن دسترسي و ديدار از پيچيده ترين و پوشيده ترين دالانها و انبارهاي دژ افكار بشري امكانپذير ميشود .
در حقيقت هيپنوتيزم شامل يك احساس تمركز شديد موضعي همراه با كاهش ميزان آگاهي نسبت به محيط واقعي اطراف است .
هيپنوتيزم بعنوان يك تكنيك درماني قانوني و مشروع از جانب انجمن پزشكي آمريكا و انجمن روانپزشكي آمريكا پذيرفته شده است .
تا كنون هيپنوتيزم در دانشگاههاي زيادي تدريس شده و ميشود‌ ، من جمله دانشكده هاي دندانپزشكي تهران و مشهد و دانشكده مامايي شهيد بهشتي و تعدادي از دانشگاههاي معتبر آمريكا ،‌ انگلستان ، كانادا و غيره
ذكر اين مطلب جالب است كه در دانشكده دندانپزشكي گلاسكو ليست انتظار جهت ملاقات هيپنوتراپيست تا دو سال بعد وقت ميدهد .
و حالا گذشته از تعاريف فوق الذكر جهت درك بهتر تئوريها و كاربردهاي علمي هيپنوتيزم نياز است يك سري اطلاعات زمينه اي و پايه اي در اين رابطه ذكر گردد.

 

تعريف ضمير ناخودآگاه :
براي شروع اين مبحث نياز به تعريف حالت ناخودآگاه داريم . تعريف اين حالت راحت نيست ، زيرا انبوهي از تعاريفي كه زمينه متافيزيكي و ماوراءالطبيعه اي دارند، در اين رابطه وجود دارند و عده اي از مردم اصرار دارند آنرا به نوعي با مفهوم ( روان )‌ يا ( روح ) مرتبط سازند و به آن ماهيتي غير مادي و ( شبح ) مانند بدهند . علي رغم اعتقاد ما به روح و روان ، موقع بحث درباره مفاهيم و مسائل مربوط به هيپنوتيزم ارتباط قائل شدن بين آنها كاري بي مورد است .
ضمير ناخودآگاه يا حالت نيمه روشن ذهني در دامنه بحثهاي هيپنوتيزم ، يك ماهيت و مفهوم مادي و عضوي دارد . انسان داراي مغز و نخاع شوكي است كه در داخل جمجمه و ستون مهره هاي قرار دارد ، ولي مجموعه سيستم عصبي بشر ،‌ به دو قسمت مهم قابل تقسيم است : يكي سلسله اعصاب مركزي كه شامل مغز و نخاع است و اعمال ارادي بدن را تنظيم ميكند و ديگري سيستم اعصاب خودكار كه اعمال غير ارادي بدن را كنترل ميكند . اين سيستم شامل اعصاب سمپاتيك و پاراسمپاتيك هم ميشود .
بنابراين تعريف ما از ناخودآگاه ( در مقوله هيپنوتيزم ) به اين صورت است : به مجموعه اعمال عصبي و بيوشيميايي بدن كه در سطحي پايين تر از سطح آگاهي انسان عمل ميكند ضمير ناخودآگاه گفته ميشو
د

 

راه های ارتباط با ناخودآگاه

جهت درك رابطه بين ضمير آگاه و ناخودآگاه مثالي ملموس توسط دكتر ريچارد شروت ارائه گرديده ، به شرح زير :
ضمير آگاه و ضمير ناخودآگاه را به دو سر يك چوب تشبيه ميكنيم و تمام چوب همان ضمير انسان بصورت كامل است . تصور كنيد از اين چوب يك ( الاكلنگ ) بسازيم . در اين صورت هميشه يك قسمت آن بالا و قسمت ديگر آن پائين قرار ميگيرد و ممكن نيست هر دو قسمت بالا يا پائين باشند . در حالت هوشياري قسمت ضمير آگاه در بالا و به صورت فعال عمل ميكند و ضمير ناخودآگاه در پايين و در وضعيت غير فعال قرار دارد . در حالت هيپنوتيزم ، تا حدودي ضمير آگاه مهار شده و ضمير ناخودآگاه فعال ميگردد . يا به زبان ديگر ( الاكلنگ ) در وضع تعادل يا نزديك به تعادل قرار ميگيرد . در اين شرايط امكان ارتباط و تأثيرگذاري بر روي ضمير ناخودآگاه وجود دارد .
ضمير ناخودآگاه مثل كامپيوتر عمل ميكند و مانند آن هم برنامه ريزي ميشود . حافظه يا محتوي ضمير ناخودآگاه به چهار روش پر ميشود .
مسئله مهم اين است كه بدانيم همه افراد با ضمير ناخودآگاه سالم و بدون عيبي متولد ميشوند ، اگر فردي رفتاري زشت و افكاري نادرست دارد ، اين آن چيزي است كه در ضمير ناخودآگاه او وارد شده و ضمير ناخودآگاه در ضبط اين اعمال تقصير و يا عيبي نداشته و درست آنچه را كه قبلاً به او داده اند ، بعداً منعكس ميسازد. ضمير ناخودآگاه ما بصورت طوطي وار و با استدلال قياسي دقيقاً همانطوري كه برنامه ريزي شده عمل ميكند .
راههاي برنامه ريزي ضمير ناخودآگاه :
راه اول : برنامه ريزي دوران كودكي در حقيقت بچه هاي كوچك عملاً در يك شرايط و حالات هيپنوتيزمي قرار دارند ، آنها در يك حالت باصطلاح ( خواب هيپنوتيزمي ) و يا باصطلاح علمي (ترانس ) واقعي هستند .
از آنجا كه در بچه ها قوه استدلال و تفكر بصورت استقرايي هنوز شكل نگرفته ، نحوه تفكر و استدلال آنها قياسي و هيپنوتيزمي است ، لذا در دوران كودكي بسياري از مطالب از طريق تقليد يا تلقين در ذهن كودك وارد ميشود . بچه ها بصورت قياسي نه بصورت استقرايي فكر ميكنند و گاهي تا سنين بالاتر هم اين طرز تفكر در بعضي از افراد باقي ميماند.


توده عظيمي از ميليونها خاطرات در درون ما وجود دارد كه سرشار از تأثيرات مطبوع و نامطبوع است ، وقتي اين خاطرات علي الظاهر فراموش ميشوند ، عمالاً در باطن و در ناخودآگاه ما ثبت ميگردند . ما ميدانيم كه اين خاطرات قادرند آثاري در ذهن ناخودآگاه ما بجا گذارند .
اثر صحبت ها و رفتارهايي كه بچه ها در كوچكي مي شنوند يا مي بينند ، مشابه به تلقيناتي است كه در يك نوجوان يا فرد بالغ بصورت هيپنوتيزم القا ميگردد . متأسفانه در اغلب موارد ، اين حرفها تلقيناتي منفي و مخرب هستند :‌( تو هيچوقت آدم نميشي ، تو بچه احمقي هستي ، حتي يك دفعه شده كه تو حرف راست بزني ؟ تو بايد از كارهايت خجالت بكشي ، تو باعث خجالت و شرمندگي ما هستي ، تو در زندگي هيچي نميشوي ، هيچ كس تو را دوست ندارد و جملاتي از اين قبيل كه در ضمير ناخودآگاه بچه ضبط ميشوند و از آنجايي كه اين كودك معصوم قدرت قضاوت و ارزشيابي ندارد ، تمام آنها را بصورت دربست مي پذيرد و رفتار و حركات او بر اساس اين الگوهاي فكري و رفتاري تنظيم و بعد ارائه ميگردند .
اثرات جملات دلسرد كننده اي كه ارزش و اعتبار كودك را مورد ترديد قرار دهد،مثل ترمزي است كه سالهاي بعد جلوي پيشرفت او را ميگيرد .
در حقيقت با اين حرفها در ذهن بچه براي شكستهاي بعدي در زندگي برنامه ريزي شده است . اگر ذهن بچه ها با تلقين ها و تشويق هاي خوب و سازنده پرنشود ، وقتي بزرگ شد ، شانسي براي پيشرفت نخواهد داشت .به هر حال 5 الي 6 سال اوليه زندگي بچه ها بسيار حساس و سرنوشت ساز است و در حقيقت بنيان و اساس شخصيت و آينده آنها در اين مدت برنامه ريزي ميگردد.

راه دوم: ضربه هاي روحي و جسمي
غالباً در افراد بالغ ضمير ناخودآگاه از اين طريق برنامه‎
ريزي مي‎شود. در افكار و رفتار افراد بزرگ علائم و آثاري هويدا مي‎شود كه مي‎توان آنها را با حادثه‎اي كه در گذشته اتفاق افتاده،‌ مرتبط دانست. آثار ضربه‎ها و شكستهاي روحي تا پايان عمر ممكن است از خاطر ما پاك نشوند و درسي كه از اين حوادث دردناك گرفته‎ايم، هيچگاه فراموش نمي‎شود. در شرايطي كه فرد تحت تأثير يك حادثه بزرگ قرار مي‎گيرد، تا حدودي حالت بيهوشي به وي دست مي‎دهد كه متناسب با ابعاد حادثه است. در اين شرايط دريچة ضمير ناخودآگاه وي بر روي تلقينات مثبت و منفي باز است.
حالت ديگري كه در آن تلقين پذيري انسان شديد مي‎شود زماني است كه فرد بصورت شديدي ترسيده باشد. در حوادث بزرگ مثل مرگ ناگهاني بزرگتر يك خانواده، افراد در اوج نااميدي و وحشت اين حالت تلقين‎پذيري شديد را خواهند داشت. پس بصورت كلي مي‎توان گفت: در زماني كه فردي تحت تأثير يك احساس شديد عاطفي قرار مي‎گيرد،‌ نوعي حالت بيهوشي به وي دست مي‎دهد و ذهن او را در شرايطي قرار مي‎دهد كه حوادث طبيعي، مانند تلقينات به وي دست مي‎دهد و ذهن او را در شرايطي قرار مي‎دهد كه حوادث طبيعي، مانند تلقينات يك هيپنوتيزور عمل كرده و بشكل برنامه‎ريزي شده‎اي در ضمير ناخود‎آگاه وي مستقر مي‎شود

راه سوم: تلقين به نفس
مؤثرترين راه تلقين به نفس اين است كه بصورتي عادي دربارة آن موضوع مورد نظر فكر كنيم. عده‎اي تصور مي‎كنند. تلقين به نفس آن است كه تعدادي جملات مثبت و با روح را روي كارتهايي بنويسند و روزي چند بار از روي ميل بخوانند. البته اين راه خوبي است و مؤثر واقع خواهد شد ولي راه اساسي و اصلي، فكر كردن بصورتي مثبت و سازنده دربارة مساله مورد نظر است.
در شرايطي كه فرد به موضوع مورد نظر براي تلقين به نفس فكر مي‎كند، در حقيقت با خودش حرف مي‎زند،‌ انسان نمي‎تواند بشكلي فكر كند كه با خودش حرف نزند.
مهمترين و مؤثرترين راه تلقين به نفس خواندن چند جملة خوب و سازنده يا تكرار آن با صداي بلند نيست، بلكه فكر كردن دربارة آن است، بنابراين شخصي كه مايل است در زمينه‎اي پيشرفت يا تغيير كند، بايد دربارة آن موضوع بيشتر و بيشتر فكر كند و براي اثبات و يا قبول آن دلايل قانع كننده‎اي بياورد. جهت مسير زندگي انسان در روزهاي آينده با نوع افكار وي در امروز مشخص و برنامه‎ريزي مي‎شود.

راه چهارم: هيپنوتيـزم
هيپنوتيزم مي‎تواند تمام آن چيزهايي را كه سه راه قبلي مي‎توانستند بوجود بياورند،‌ به تنهايي ايجاد كند. در جريان هيپنوتيزم با ايجاد درجاتي از بيهوشي و بي‎ارادگي در ضمير آگاه، امكان دسترسي مستقيم به ضمير ناخودآگاه فراهم مي‎شود. در اين زمينه امكانات با ارزشي در دسترس است، زير مي‎توان قبلاً زمان، مكان و هدف را به دلخواه و بدقت تهيه و تدارك ديد و مشخص كرد.
حالت هيپنوتيزمي يك جريان يا پديدة مصنوعي و غير عادي نيست و در حقيقت همة ما در مدت شبانه روز لااقل دوبار حالت هيپنوتيزمي را تجربه مي‌‎كنيم!
انسان وقتي شبها به بستر مي‎‎رود، پس از مدتي يكدفعه از حالت بيداري به خواب نمي‎رود، بلكه اين پديده بصورتي تدريجي و مرحله به مرحله صورت مي‎گيرد. عين اين پديده در موقع بيدار شدن در صبحگاه هم اتفاق مي‎افتد يعني ابتدا قدرت شنوايي بيدار مي‎شود و بعد چشمها باز مي‎شود. هيپنوتيزم نوعي خواب گذرا است بين حالت كسب قدرت شنوايي و پيدايش قدرت بينايي قرار مي‎گيرد. در اين مرحله، ضمير آگاه فرد تا حدودي دچار بيهوشي شده و در يك حالت آگاهي كامل قرار ندارد و از طرف ديگر به ظاهر خوابيده ولي در حالت خواب هم نيست.
اين درست است كه برخي از مشخصات ظاهري هيپنوتيزم مشابه خواب است و براي ايجاد آن در جريان تلقينات اوليه از لغت خواب استفاده مي‎شود، ولي تفاوتهاي زيادي اين دو پدپده را از يكديگر متمايز مي‎كند. بطور واضح فرد خوابيده قادر به تكلم نيست، در حاليكه در شرايط هيپنوتيزمي ارتباط كلامي بخوبي برقرار است و سوژه نسبت به تلقينات ارائه شده عكس العمل مناسب نشان مي‎دهد. اين تفاوتها بخوبي توسط آزمونهاي علمي و مشاهدات عيني نشان داده شده‎اند. در جريان هيپنوتيزم واكنشهاي عصبي مانند حالت بيداري و بدون تغيير باقي مي‎ماند (مگر اينكه براي ايجاد تغييراتي در آنها تلقيني شده باشد). در حاليكه اين واكنشها در جريان خواب تا حد قابل ملاحظه‎اي كاهش مي‎يابند.

منابع

سایت روانشناسی خانم ساعدی

saharsaedi.ir





برچسب ها : ,
مطالب مرتبط
بخش نظرات

برای دیدن نظرات بیشتر روی شماره صفحات در زیر کلیک کنید

نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:







.